شروط ضمن عقد رسم جدیدی است که امروزه در زوجهای جوان، رواج پیدا کرده است که معمولا تاثیری در خوشبختی آنها نخواهد داشت. «غلامرضا قاسمیکبریا»، دکترای روانشناسی و مشاوره در اینباره به برنا میگوید: معمولاً قبل از ازدواج، دختر و پسر باید تمام مشکلات را حل کرده و به توافق رسیده و تمام شرطهای زندگی مشترک خود را عنوان کنند؛ زیرا زمانیکه آنها میخواهند زندگی مشترکی را آغاز کنند، از اینکه چرا قبل از ازدواج به همدیگر نگفتند، دچار مشکلات زیادی میشوند. تمام شرط و شروط ضمن عقد، معمولا جنبه «با هم بودن» را دارد و افراد باید از زندگی در کنار یکدیگر لذت ببرند و یک زندگی خوب و عاشقانهای را به وجود آورند. زوجهای جوان برای درک بهتر و متقابل، باید تمام شرایط خود را عنوان کنند. فرض کنید؛ فردی در کنار پدر و یا مادر ناتوان خود زندگی کرده و نمیتواند زمانیکه ازدواج میکند، آنها را تنها بگذارد و به همسر خود میگوید:«من باید به آنها سر بزنم» و یا دختری که نمیخواهد به واسطه ازدواج، کارش را از دست بدهد و اگر قید کارش را بزند، روحیهاش از بین میرود و دچار مشکل میشود. اما زمانیکه افراد اصرار دارند، شرایطی از قبیل حق طلاق، حق کارکردن، خروج از کشور، حضانت و... در سند ازدواجشان قید شود، آن موقع جنبه «بیاعتمادی» را به خود میگیرد. فرد با این کار به همسر مقابل خودش می فهماند که «من به تو اعتماد ندارم». بنابراین پایه ازدواج باید بر روی اعتماد باشد، یک اعتماد حقیقی. برخی از زوجهای جوان به دلیل ترس و رودربایستی که با خانواده همسر و یا اطرافیان دارند، نمیتوانند شرایط خود را برای همسرشان بازگو کنند، اما این کار اشتباه است. تمام شرط و شروط برای زندگی مشترک باید قبل از خواندن خطبه عقد، گفته شود؛ زیرا ممکن است به مرور زمان آنها به مشکل بخورند. اگر زوجهای جوان به هم اعتماد داشته باشند، هیچ عاملی، در جدایی آنها موثر نیست. روانشناسان توصیه میکنند؛ تا زمانیکه دختر و پسر همدیگر را به خوبی نشناختهاند و یا خانوادهها تحقیق نکرده اند و نسبت به همدیگر اعتماد ندارد، با هم ازدواج نکنند. شرط و شروط شاید در زمینه کارهای حقوقی و یا مادی معنا پیدا کند؛ اما در عالم غیر مادی معتبر نیست. برخی افراد چنین باور غلطی دارند که همسر خود را از طریق این شرط و شروط، میتوانند پایبند زندگی کنند؛ اما این روش کاملا اشتباه است؛ زیرا به ندرت در تاریخ دیده شده که فردی را با شرایط اجباری بتوان مهار کرد. افراد هیچگاه متحمل اجبار نمیشوند، در نتیجه زوجین باید با هم به توافق برسند. همین طور یک رسم غلطی که رواج پیدا کرده است این است که خانواده دختر برای جلوگیری از طلاق و تفرقه مهریههای سنگین را به خانواده پسر پیشنهاد میدهند. اما مهریه ابزار بازدارندهای در جدایی نیست؛ زیرا در روابط انسانی و عاطفی این ابزارها جواب نمیدهد، اگر آن منویات و ذهنیت انسان در جهت «یکی شدن» باشد، به کار بردن این شرایط و ابزار هیچ تاثیری در روابط زناشویی ندارد. زمانیکه فردی همسر خود را با زور و شرایط در زندگی خود نگه میدارد، امکان دارد همسرش دست به کارهای غیر قابل جبران(خودکشی) بزند. در گذشته شرط و شروط معمولا در معاملهها و یا موارد حقوقی به کار برده میشد که متاسفانه به قدری گسترش پیدا کرد که ازدواج را هم تحت شعاع خود قرار داد. برخی از افراد معمولا به جنبه درک بیشتر طرف مقابل از شرط ضمن عقد استفاده میکنند. مثلا اگر فردی مشکلات کاری، تحصیلی و شرایط خاصی دارد، باید به کسی که در آینده میخواهد همسرش شود بگوید تا او را کاملا درک کند و مشکلی برای آنها به وجود نیاید. ولی شروطی مانند حق طلاق و خروج از کشور و حضانت و .. که در سند قید میشود معمولا تهدیدی است علیه همدیگر.
برنا